تکامل انرژی
حال که بهتفصیل مراکز انرژی و چاکراها را توضیح دادم، بگذارید نگاه پویاتری به طرز کار آنها بیندازیم. آنچه واضح است اینکه بدن ما طوری طراحیشده است که در هر یک از مراکز و چاکراها مذکور از انرژی استفاده کند؛ اما چه میشود اگر انرژیمان را فقط برای بقا بکار نگیریم؟ چه میشود اگر بجای رهاسازی تمام انرژیمان را فقط برای بقا بکار نگیریم؟
چه میشود اگر بجای رهاسازی تمام انرژیمان به سمت بیرون (تولیدمثل، گوارش غذا، فرار از خطر و غیره)، پیوسته کمی از آن انرژی را از یک مرکز به مرکز دیگری بفرستیم و در حین این انتقال، فرکانس آن را افزایش دهیم؟
چگونه فرکانس مراکز انرژی را افزایش دهیم؟
در این صورت اینگونه خواهد شد؛ ابتدا باید انرژی سازنده مرکز اولمان (چاکرا ریشه) را مسیردهی کنیم. وقتی ما بهقدر کافی احساس امنیت میکنیم و میتوانیم بیافرینیم، این انرژی سازنده تکامل پیداکرده، بالا میرود و به مرکز دوم (چاکرا خاجی) وارد میشود. وقتی مجبوریم بر محدودیت یا مشکلی در محیطمان غلبه کنیم، میتوانیم از این انرژی سازنده استفاده خوبی بکنیم
سپس این انرژی وارد مرکز سوم (چاکرا خورشیدی) میشود -جایگاه اراده و قدرت ما.
وقتی میتوانستیم با موفقیت از فلاکتهای زندگی عبور کنیم (فلاکتهایی که باعث شده ما به چالش کشیده شویم، رشد کنیم و بر آنها فائق بیاییم)،فرصت پیدا میکنیم که احساس کمال، آزادی و رضایت بیشتری داشته باشیم.
وقتی این انرژی وارد مرکز چهارم (چاکرا قلب) شد و آن را فعال کرد؛
میتوانیم احساس عشق به خود و دیگران را تجربه کنیم. وقتی چنین شد، ما خواهیم خواست حقیقت کنونیمان چیزهایی که آموختهایم یا عشق و کمالی که حس میکنیم را بیان کنیم و این امر به انرژی امکان میدهد وارد مرکز پنجم (چاکرا گلو) شود.
پسازآن، وقتی تکامل انرژی سبب فعال شدن مرکز ششم (چاکرا چشم سوم) شد،
ناحیههای خفته مغز باز میشوند، طوری که پردههای توهم از جلوی چشم ما کنار رفته و میتوانیم طیف وسیعتری از واقعیت را درک کنیم. وقتی احساس کردیم که روشنشدهایم، بدن وارد هماهنگی و توازن بیشتری میشویم و وقتی انرژی وارد مرکز هفتم (چاکرا تاج) شد و آن را فعال کرد، محیط بیرونمان (ازجمله دنیای طبیعت اطرافمان) نیز وارد توازن و تعادل بیشتری میشود. وقتی این انرژی روشنگر را حس کردیم، احساس ارزشمندی به ما دست میدهد و انرژی میتواند بالاتر رفته و مرکز هشتم را فعال کند.
در این هنگام ثمره تلاشهایمان را مشاهده میکنیم؛ ویژنها، رؤیاها، بینشها، تجلیها و دانشی که نه از درون ذهن و بدن، بلکه از قدرت برتر درون و اطراف ما نشئتگرفتهاند. این جریان مداوم تکامل انرژی از مرکز اول تا مرکز هشتم در شکل زیر نشان دادهشده است.
نمونهای از مراقبه ضمیر ناخودآگاه
وقتی ما انرژی سازندهمان را تکامل میبخشیم، این انرژی میتواند از مرکز اول به مغز و به فراتر از مغز انتقال یابد. هر یک از مراکز انرژی فرکانس خاص خود را دارد که نیت خاص خودش را حمل میکند.
اما همیشه انرژی افزایش نمییابد!
این همان نوع کمال شخصیای است که در صورت برقراری جریان مداوم انرژی به وجود میآید؛ اما اتفاقی که اغلب اوقات میافتد این است که رویدادهای زندگی ما و واکنشی که به آنها نشان میدهیم باعث میشود انرژیمان گیر بیفتد و نتواند مطابق این الگوی شکوهمند به جریان دربیاید.
جاهایی که انرژی در بدن گیر میافتد مراکز انرژی مربوط به بافتهایی هستند که شما درگیرشان کردهاید. شکل زیر نشان میدهد که وقتی انرژی گیر میافتد و نمیتواند به مراکز انرژی بالاتر جریان پیدا کند، چه اتفاقی میافتد.
انرژی گیر میافتد!
وقتی انرژی در بین گیر بیفتد، نمیتواند به مراکز بالاتر جریان پیدا کند. ازآنجاکه احساسات انرژی هستند. این احساسات در مراکز مختلف گیر میافتند و لذا ما نمیتوانیم به کمال برسیم.
برای مثال اگر شخصی مورد سو استفاده جنسی قرارگرفته باشد و یا از زمان کودکی نسبت به این ایده شرطی شده باشد که رابطه جنسی بد است، آنگاه انرژی وی در مرکز اول، یعنی مرکز مربوط به امور جنسی، گیر میافتد و این شخص ممکن است درزمینهٔ آفرینش به مشکل برخورد.
اما اگر شخصی بتواند به انرژی سازندهاش دسترسی پیدا کند ولی بهقدر کافی احساس امنیت نکند تا از آفرینش خود در دنیا استفاده کند (و در عوض احساس کند قربانی روابط اجتماعی و بین شخصی خود شده است) یا اگر داغدیده باشد و شخص دیگری به وی خیانت کرده باشد، ممکن است این انرژی را در مرکز دوم خود نگه دارد. چنین شخصی ممکن است احساس گناه، شرم، رنج،عزتنفس پایین یا ترس کند.
حال اگر شخصی بتواند انرژی خود را به مرکز سوم برساند اما به مشکلات غرور و خودبزرگبینی دچار شده باشد و احساس خود مهم بینی، خودشیفتگی، کنترل، سلطه خواهی، خشم، رقابت و تلخکامی کند، آنگاه انرژی وی در مرکز سوم گیر میافتد و درزمینهٔ کنترل و انگیزش به مشکلاتی برمیخورد. اگر شخصی نتواند قلب خود را بگشاید و عشق و اعتماد را احساس کند و یا اگر بترسد عشق و احساس حقیقی خود را ابراز کند، آنگاه انرژی به ترتیب در مرکز چهارم و پنجم گیر میافتد.
انرژی میتواند در هر یک از مراکز گیر بیفتد، اما معمولاً در سه مرکز اول این اتفاق میافتد.
وقتی انرژی گیر افتاد، نمیتواند تکاملیافته و به شیوهای که توضیح دادم به جریان دربیاید و آن مرکز بالاتر را روشن کند که در اثر فعالیت آنها عاشق زندگی میشویم و میخواهیم بخشندگی کنیم. هدف از مراقبه تبرک مراکز انرژی این است که جریان در این مدار بهدرستی برقرار شود، ما هر یک از این مراکز را تبرک میکنیم تا بتوانیم انرژی گیر افتاده در آنها را دوباره به جریان بیاوریم.
منبع مقاله کتاب ماورایی شدن اثر دکتر جو دیسپنزا
دوره جامع آکادمی و کلینیک مراقبه به شما کمک میکند انرژیهای گیر افتاده خود را آزاد کنید تا به بالاترین مرکز انرژی برسد و به نهایت کمال خود برسید. مراقبت از حال خوب خودتان وظیفه شما در این دنیاست.