۲۱ روش برای تمرین سکون در ذهن، روح و بدن (بخش دوم)
در ادامه مقاله قبل که درباره سکون در ذهن صحبت کردیم در این مقاله به سکون در روح میپردازیم:
سکون روحی
سکون روحی را با هیچ مفهوم دینی اشتباه نگیرید. سکون روحی به مغز، بدن و دنیا متصل است. سکون روحی نوعی نگاه صادقانه و صبورانه است به اینکه گذشته ما را چگونه شکل داده است تا از طریق آن، مسائل و نقصهای شخصیتی که ما را از رشد به بهترین خودمان باز میدارد، بیابیم.
۸- یک محدوده اخلاقی قوی ایجاد کنید.
قطعا گذشته، ما را شکل داده است. اما گذشته، ما را تعریف نمیکند. اگر در میان هرجومرج، فریب، خشم و طردشدگی بزرگ شدهاید، مدتی را صرف کار بر روی باورهای خود کنید و بپرسید که آیا آنها به ارزشهایی که میخواهید، پایبند هستند یا خیر.
برای مثال، شخصی با پیشینهای از مهارت های ارتباطی منفعل-تهاجمی ممکن است بهسختی متوجه مضر بودن این رفتارها باشد. زمانی را صرف آموزش خودتان برای ارتباطات سالم و مستقیم کنید تا عادتها را بشکنید و عادات جدید بسازید.
۹- از غبطه و حسادت و امیال مضر دوری کنید
این عواطف جدای بیفایده بودن، میتوانند تمرکز ما را روی موضوعی که واقعا اهمیت دارد از بین ببرند. اگر روی زندگی فرد دیگری متمرکز شوید، چه کسی روی زندگی شما متمرکز شود؟
۱۰- با زخمهای دردناک دوران کودکی خود کنار بیایید.
همه افراد تجربههای بدی در گذشته دارند. این طبیعت انسان است. قربانی بودن یعنی تسلیم زخمهای دوران کودکی خود شویم و بگوییم، «خب، همینی است که هست. نمیتوانم کاری برای گذشته بدی که داشتم بکنم». شما قدرت این را دارید که از آنها بگذرید و زخمهایتان را التیام ببخشید. شاید بهتنهایی نتوانید این کار را انجام بدهید و ممکن است به سالها کار با شخصی حرفهای نیاز باشد مانند یک مشاور. زیرا شخصی که میخواهید باشید در طرف دیگر است.
اگر با خواندن این مقاله تصمیم گرفتید که مراقبه کنید، دوره رایگان ۲۱ روزه مراقبه ضمیر ناخودآگاه را پیشنهاد میدهیم.
۱۱- قدردانی و سپاسگزاری از دنیا را تمرین کنید.
شرایط زندگی شما اهمیتی ندارد. همیشه موضوعی برای قدردانی وجود دارد. بیدار شوید و یک دفترچه یادداشت را با فهرست موضوعات مورد قدردانیتان پر کنید. آن را خاص کنید. در مورد چیزهای کوچک مانند قهوه داغ و گرمای موی حیوان خانگیتان فکر کنید که در کنار تخت شماست.
۱۲- روابط را پرورش دهید.
شما احتمالا تعداد زیادی دوست و مراسم اجتماعی دارید. اما آخرین باری که برای عمق دادن به آن روابط کاری انجام دادید کی بود؟ عضو یک باشگاه کتابخوانی شوید. سوالاتی عمیقتر از این بپرسید که، «کارت چطور است»؟ یا «تازه چه خبر»؟
۱۳- باور و کنترل را در دستان چیزی بزرگتر از خودتان قرار دهید.
نیازی نیست که موجودی مذهبی باشد، هرچند قطعا اینطور هم میتواند باشد. موضوع در مورد کنار گذاشتن کنترل روی چیزی است که در هر صورت کنترلی روی آن ندارید. شما نمیتوانید از دست دادن شغلتان را کنترل کنید. یا این موضوع را که همسرتان تصمیم گرفته به ازدواجتان پایان بدهد. شما مجبور نیستید زندگی خود را مشخص کنید و شما «عقب» نیستید. زمانی که واقعا این حقیقت را بپذیرید، میتوانید راحتتر نفس بکشید و روی واکنشتان نسبت به دنیای اطرافتان تمرکز کنید. چیزی که در واقع تحتکنترل دارید.
۱۴- درک کنید که هیچوقت «مقدار کافی» وجود نخواهد داشت، و اینکه طلب بیشتر بدون کنترل فقط به ورشکستگی ختم میشود.
ما در یک فرهنگ «بیشتر» زندگی میکنیم. شبکههای اجتماعی و عامل مقایسه، این احساسات را تشدید میکنند. زمانی که قصد دارید حفره «ناکافی بودن» را با «چیزی» پر کنید، به خودتان یادآوری کنید که شادی و خرسندی مواردی هستند که از درون میآیند. یک هفته برای خرید دست نگه دارید و سپس تصمیم بگیرید که آیا واقعا به آن نیاز دارید یا خیر