اصل اول: برای بزرگی، ظرفیت انسانی را باور داشته باشید.

«انسان برای رسیدن به کمال طراحی شده و برای موفقیت مهندسی شده و بذرهای بزرگی به او عطا شده است».
زیگ زیگلار

در‏قلـب ‏کوچـی‏ بـزرگ‏ کارخانه‏‌ای ‏بـزرگ ‏وجود ‏دارد ‏که ‏در ‏آن ‏هر ‏شـخص‏ ارزش‌‏هـا ‏و‏ ظرفیت‌‏هـای ‏خـاص‏ خـود ‏را ‏برای ‏دسـتیابی ‏به ‏بزرگـی‏ دارد. ‏کوچ می‌‏دانـد ‏چگونـه ‏از ‏آن‏ چیـزی‏ کـه ‏در ‏دیگـران‏ خـاص‏ اسـت ‏قدردانـی ‏کنـد ‏و‏ بـاور ‏دارد ‏کـه ‏هـر ‏فـرد ‏خلق ‏شـده ‏تا ‏باشـکوه ‏و‏ باعظمت‏ باشـد.

رهبـر ‏مذهبـی ‏جـان‏سی مکسـول ‏ادعـا ‏می‌کنـد‏ کـه‏ اسـتعداد‏ هیـچ‏وقـت کافی ‏نیسـت.‏ «باور داشـتن ‏به ‏استعداد، ‏سـطح ‏شـما‏ را ‏بالا‏ ‏می‌برد. ‏استعدادتان‏ بـه‏ بالاتریـن ‏سـطح‏ نخواهـد ‏رسـید ‏مگـر‏ اینکـه ‏شـما ‏نیز ‏بـه ‏آن ‏باور‏ داشـته باشـید».‏

اگـر‏کسـی ‏را‏ کـوچ‏‏ می‌کنیـد ‏کـه‏ ‏ می‌خواهـد ‏ارائـه‏ دهنـده‏ و مجـری ‏مؤثـری‏ باشـد امـا‏ عملکـرد‏ ضعیفـی‏ دارد، ‏ممکن‏ اسـت‏ بـاوری‏ را‏ در‏ او ‏شـکل‏ دهید ‏که‏ دیگـر‏ تمایـل‏ نداشـته‏ باشـد‏ یک ‏سـخنران‏ مؤثـر‏ باشـد.‏ وقتی ‏چنین ‏چیـزی‏ رخ‏  می‌دهـد، ‏توانایـی‏ شـما‏ بـرای‏ کوچینگ‏ آن‏ شـخص ‏دچار‏ نقص‏ می‌شـود.‏ اگر‏ به‏ کسـب‏ نتیجـۀ‏ مدنظر‏ بدبین ‏باشـید،‏ این‏ مسـئله‏ ‏گفت‌وگوها‏ و‏ رونـد‏ کوچینگتان‏ را ‏تضعیـف‏ ‏می‌کنـد.‏ افـکار‏ ‏منفیتـان‏ ناخـودآگاه‏ ‏می‌توانـد‏ روی‏ اطمینـان‏ و‏ اعتمادبه‌نفـس ‏‌او ‏تأثیـر‏ گذاشـته ‏و‏ احتمـال‏ موفقیتـش ‏را‏ کـم‏ کنـد.‏ ایـن ‏بـدان‏ معنـی‏ نیسـت‏ کـه‏ اگر ‏شـخصی ‏هدفـی ‏غیرواقعـی ‏را ‏تعییـن ‏کرد ‏شـما‏‏ راه‌هایی‏ بـرای ‏تغییـر ‏در ‏هـدف‏ یـا کار‏ روی‏ هـدف ‏دیگـری ‏را‏ کشـف‏ نکنید،‏ بلکـه ‏بدان‏ معنـی ‏اسـت ‏که ‏بایـد‏ دیدگاه‏ مثبتـی‏ دربارۀ‏ نتیجۀ‏ کوچینگ‏ خود‏ داشـته ‏باشـید.
سـان‏تـزو‏‏ در‏ کتـاب‏ هنـر‏ جنگ‏ نوشـت:‏ «وقتی‏ سـربازان‏ برای‏ نبـرد ‏آماده‏ می‌‏شـوند،‏ حتـی‏ قبـل‏ از‏ شـروع‏ نبـرد ‏اگر‏ در ‏ذهنشـان‏ تصور‏ شکسـت‏ داشـته‏ باشـند، ‏فرصـت‏ پیروز‏ شـدن‏ تـا‏ 50 درصد‏ کم‏ ‏می‌شـود».‏