گام اول مراقبه (آمادهسازی ذهن یا القا)
تسلط بر نفس (ایگو)
دکتر جو دیسپنزا میگوید: «رک و راست بگویم برخی روزها تا سر حد مرگ با نفس خودم میجنگم، چون میخواهم کنترل امور در دست خودم باشد. برخی صبحها وقتی فرایند را شروع میکنم، ذهن تحلیلیام شروع میکند به تفکر راجع به پروازها،جلسات، بیماران مصدوم، گزارشات و مقالاتی که باید نوشته شوند، کودکان و مشکلات آنها، تماسهایی که باید بگیرم و افکاری که معلوم نیست از کجا میآیند. در این مواقع به تمام چیزهای قابل پیشبینی در زندگی بیرونیام فکر میکنم. ذهن من نیز مانند ذهن بسیاری از مردم یا در انتظار رویدادهای آینده است و یا در حال به یادآوردن رویدادهای گذشته. وقتی چنین میشوم، باید آرام بگیرم و متوجه شوم که تمام این تداعیها هیچ ارتباطی با آفرینش چیزهای جدید در لحظه حال ندارد. اگر برای شما این اتفاق پیش آمد، باید از تفکر عادی فراتر رفته و وارد لحظه آفرینش شوید.»
تسلط بر بدن
اگر بدنتان مانند اسب، سرکشی میکند و میخواهد ذهن باشد- بلند شود و کاری بکند، بهجایی که باید در آینده برود فکر کند و یا تجربهای احساسی از گذشته را به یاد بیاورد- باید بدنتان را وارد لحظه حال کرده و آرامش کنید. هر بار که چنین میکنید، دارید بدنتان را نسبت به یک ذهنیت جدید شرطی میکنید و بدن بهمرورزمان رام خواهد شد. بدن توسط ذهن ناخودآگاه شرطی شده بود و باید آن را از نو آموزش دهید- پس آن را دوست بدارید، رویش کار کنید و با آن مهربان باشید. بدن درنهایت تسلیم استادش، یعنی شما، خواهد شد. به یاد داشته باشید که باید عزم، ثبات، هیجان، شادی، انعطاف و الهام داشته باشید. وقتی چنین کنید دارید در دست آن وجود مقدس مینهید.
درهای حالت آفرینندگی را باز کنید
دکتر جو دیسپنزا میگوید: من در ابتدای مسیر حرفهایام با هیپنوتیزم و خود-هیپنوتیزمی آشنا شده و سپس به تدریس آن پرداختم. یکی از تکنیکهایی که متخصصین هیپنوتیزم برای به خلسه بردن افراد به کار میبرند، القا است. به بیان ساده، ما به افراد یاد میدهیم که چگونه امواج مغزی خود را تغییر دهند. تنها کاری که فرد برای هیپنوتیزم شدن باید بکند، این است که از بتای بالا یا بتای متوسط به حالت آلفا یا تتا برود. لذا مراقبه و خود-هیپنوتیزمی یک چیز هستند.
القا شما را آماده میکند تا وارد آن حالت ذهنی منسجمی شوید که منجر به مراقبه میشود. با تسلط یافتن بر القا، شما خواهید توانست بنیه محکمی برای مراقبهای که در گامهای آتی خواهید آموخت، ایجاد کنید؛ اما برخلاف کارهایی که قبل از هر جلسه انجام میدهید (مثلاً خاموش کردن گوشی و یا بردن سگ یا گربهای به اتاقی دیگر)، القا گامی است که در طی هر جلسه انجام میشود- در واقع القا اولین گامی است که باید بر آن مسلط شوید و ابتدای هر جلسه را به خود اختصاص میدهد.
شایانذکر است که پس از آغاز جلسه و اجرای تکنیک القا، شما برخلاف چیزی که تلویزیون و سینما ترویج میدهد، وارد حالت خلسه هیپنوتیزمی نخواهید شد، بلکه کاملاً آماده و توانا خواهید بود تا تمام گامهای مراقبه را کامل کنید.
القا: باز کردن در به روی حالت آفرینش
خواهش میکنم حتماً یک هفته از جلسات تمرینی خود و یا بیشتر را صرف تمرین القا کنید. به یاد داشته باشید که این فرایند، ۲۰ دقیقه اول هر جلسه مراقبه را به خود اختصاص میدهد. شما باید آن را به یک عادت آشنا راحت تبدیل کنید، پس برای اتمام آن عجله نکنید. هدف شما این است که حاضر بمانید.
آماده شدن برای القا
علاوه بر ابعادی از آمادهسازی که پیشتر مطرح کردم، در اینجا چند نکته دیگر هم هست که میخواهم پیش بکشم.
اولاً صاف بنشینید و چشمتان را ببندید. بهمحض انجام این کار و مسدود کردن ورودیهای حسی و محیطی، امواج مغزی به فرکانس پایینتری میرسند و به سمت حالت مطلوب آلفا حرکت میکنند. سپس تسلیم شوید، حاضر بمانید و به خود آنقدر عشق بورزید که بتوانید این فرآیند را کامل کنید. شاید دریابید که موسیقی آرامبخش به گذارتان از حالت بتا به آلفا کمک میکند؛ البته حتماً هم لازم نیست از صدا استفاده کنید.
فنون القا
انواع مختلفی از تکنیکهای القا وجود دارد. مهم نیست که آیا از تکنیک عضو بدن استفاده میکنید یا از فن بالا آمدن سطح آب؛ اینکه هرروز یکی از این دو را به کار میبرید و یا تکنیکی را که خودتان از قبل بلدید، به کار میگیرید و یا حتی تکنیکی برای خود میسازید. آنچه مهم است، این است که از حالت بتا به حالت حسی آلفا برسید و روی بدن تمرکز کنید؛ بدنی که ذهن ناخودآگاه و سیستمعامل شماست و میتوانید در آن تمام تغییرات مورد نظرتان را ایجاد کنید.
اگر با خواندن این مقاله تصمیم گرفتید که مراقبه کنید، دوره رایگان ۲۱ روزه مراقبه ضمیر ناخودآگاه را پیشنهاد میدهیم.
بررسی اجمالی: القای عضو بدن
فنون القا ممکن است در ابتدا متناقض به نظر برسند- شما توجه خود را به بدن و محیط معطوف میکنید. این دو جز سه مقوله بزرگی (محیط، بدن، زمان) هستند که باید بر آنها غلبه کنید اما در این حالت شما افکارتان راجع به این دو را کنترل میکنید.
چرا تمرکز روی بدن مطلوب است؟
حتماً یادتان هست که بدن و ذهن ناخودآگاه در هم ادغام شدهاند. لذا وقتی آگاهی ما از بدن و احساسات مرتبط با آن افزایش مییابد، وارد ذهن ناخودآگاه میشویم. ما در آن سیستمعاملی هستیم که قبلاً زیاد به آن اشاره کردهام. القا ابزاری است که میتوانید برای ورود به سیستم از آن استفاده کنید.
مخچه نقش مهمی در تشخیص موقعیت بدن و اعضای آن ایفا میکند. لذا در این نوع القا، وقتی دارید هشیاری خود را به بخشهای مختلف بدن در فضا و به فضای اطراف بدنتان معطوف میکنید، درواقع دارید از مخچه برای این منظور استفاده میکنید و ازآنجاکه مخچه جایگاه ذهن ناخودآگاه است، وقتی آگاهی خود را روی این موضوع معطوف میکنید که بدنتان در چه مکانی قرار دارد، به ذهن ناخودآگاه دسترسی پیدا کرده و مغز متفکر (ذهن خودآگاه) را دور میزنید.
علاوه بر این، القا با راندن شما به درون یک حالت حسی/عاطفی میتواند ذهن تحلیلی را خاموش کند. احساسات زبان بدن هستند؛ بدن نیز بهنوبه خود ذهن ناخودآگاه است؛ لذا القا به شما اجازه میدهد که از زبان طبیعی بدن برای تعبیر و تغییر زبان سیستمعامل استفاده کنید. بهعبارتدیگر، اگر ابعاد مختلف بدن را حس کرده و یا آگاهی خود را به آنها معطوف میکنید، درواقع دارید کمتر فکر میکنید؛ افکار تحلیلیتان کمتر در بین گذشته و آینده به نوسان در میآیند؛ و دارید تمرکز خود را توسعه میبخشید تا میدان دید کاملاً متفاوتی به دست آورید- یعنی دیگر تنگنظر نبوده و بلکه خلاق شده و سعه نظر خواهید داشت- و از بتا به سمت آلفا حرکت میکنید.
تمام اینها درزمانی رخ میدهد که شما دارید از طیف توجه تنگنظرانه، به تمرکز گسترده روی بدن و فضای اطراف آن میروید. بوداییها این مسئله را تمرکز باز مینامند که زمانی رخ میدهد که امواج مغزی بهطور طبیعی منظم و همگام شوند. تمرکز باز سیگنال جدید و بسیار منسجمی تولید میکند که به بخشهایی از مغز (که با هم در ارتباط نبودند) اجازه میدهد با هم وارد ارتباط شوند. این کار به شما امکان میدهد یک سیگنال بسیار منسجم تولید کنید. میتوانید این تغییر را در اسکن مغزی مشاهده کنید؛ اما از همه مهمتر این است که میتوانید تفاوت عظیمی در شفافیت و تمرکز افکار، مقاصد و احساسات خود حس کنید.
القای عضو بدن: روش انجام
شما باید روی مکان و یا وضعیت قرارگیری بدنتان در فضا تمرکز کنید. برای مثال، به مکان سرتان فکر کنید، از بالای آن شروع کرده و سپس به پایین برسید. وقتی القا در اعضای مختلف بدن ادامه یافت، فضای اشغال شده توسط هر یک -را احساس کرده و از آن آگاه شوید. همچنین تراکم، وزن، یا حجم فضای اشغالشده توسط آن را حس کنید. با تمرکز روی پوست سر، سپس روی بینی، سپس روی گوشها و غیره و بهتدریج پایین رفتن تا ناحیه پا، متوجه تغییر خواهید شد. این حرکت از عضوی به عضو دیگر و تمرکز روی فضاهای درون فضاها، کلید انجام این کار است.
سپس از اطراف بدن و فضایی که اشغال میکند آگاه شوید. وقتی این ناحیه اطراف بدنتان را حس کردید، توجهتان دیگر روی بدنتان نخواهد بود. حالا دیگر شما بدنتان نیستید، بلکه از آن بزرگتر هستید. به این روش است که میتوانید کمتر به بدن و بیشتر به ذهن تبدیل شوید.
در آخر، از این مسئله آگاه شوید که اتاقی که شما در آن قرار دارید، چه موقعیتی را در فضا اشغال میکند. حجم آن را احساس کنید. وقتی به این مرحله رسیدید، مغزتان آماده است که الگوهای موجی نامنظم خود را تغییر داده و امواج متوازنتر. منظمتری در خود ایجاد کند.
چرایی
شما میتوانید این تفاوت در تفکر خود را اندازهگیری کنید- میتوانیم با استفاده از EEG الگوهای فکری شما را بررسی کنیم تا ببینید که چگونه از بتا به آلفا رسیدهاید. البته ما نمیخواهیم شما را وارد هر حالت آلفایی کنیم؛ شما باید در حالتی از آلفا باشید که بسیار منسجم و سازمانیافته باشد. به همین دلیل است که باید ابتدا روی بدن و جهتگیری آن در فضا تمرکز کرده و سپس اعضای جداگانه بدن به سمت حجم و یا مساحت فضای اطراف بدن حرکت کرده و درنهایت روی مشاهده تمام اتاق تمرکز کنید. اگر بتوانید این تراکم فضا را حس کنید، اگر بتوانید به آن توجه کنید، بهطور طبیعی از حالت فکر به حالت احساس خواهید رسید. وقتی چنین شد، نمیتوان در حالت بتای بالا ماند؛ حالتی که نشانگر حالت اورژانسی بقا و تمرکز بیشازحد روی شرایط است.
القای افزایش سطح آب
یکی دیگر از تکنیکهای القایی که میتوانید استفاده کنید، این است که تصور کنید آب دارد وارد اتاق شما میشود و بهمرور سطح آن بالا میآید. فضایی را که اتاق در آن قرار دارد و سپس فضایی را که آب اشغال میکند، مشاهده کنید. در ابتدا آب پاهای شما را در برمیگیرد؛ سپس تا زانویتان بالا میآید؛ زانویتان را رد کرده و از شکم و سینهتان بالا میرود؛ بازوهایتان را در برمیگیرد و سپس تا گردن شما را در خود فرومیبرد، چانهتان را رد میکند و سپس سرتان را … تا اینکه تمام اتاق پر از آب میشود. برخی از افراد این تکنیک را دوست ندارند. چون دوست ندارند تماماً در درون آب قرار گیرند، اما برخی دیگر این کار را آرامبخش و جذاب میدانند.