گام ششم مراقبه ( تغییر جهت)
وقتی از ابزارهای تغییر جهت استفاده کنید، چنین میشود؛ جلوی بروز رفتارهای ناخودآگاه را میگیرید. نمیگذارید برنامههای قدیمی را دوباره فعال کنید و سپس ازنظر بیولوژیکی تغییر میکنید و سبب عدم فعالیت و عدم سیمکشی سلولهای عصبی میشوید. به همین منوال نمیگذارید آن سیگنالهای سابق به همان ژنهای سابق ارسال شود.
اگر با ایده تسلیم کردن اختیار خود مشکل دارید، این گام به شما امکان میدهد که با آگاهی و حکمت بیشتری افسار را در دست بگیرید تا عادت خود بودن را ترک کنید. وقتی در هنر تغییر جهت استاد شدید، بنیه محکمی ساختهاید که میتوانید خود بهبودیافته و جدیدتان را روی آن ایجاد کنید
وارد بازی تغییر شوید
در طی مراقبههای این هفته، برخی از موقعیتهای شناساییشده در گام قبلی را در نظر بگیرید و وقتی دارید آنها را تصور میکنید یا خود را در ذهنتان نگاه میکنید، به خود بگویید: «تغییر کن!». بسیار ساده است:
- موقعیتی را تصور کنید که دارید در آن بهصورت ناخودآگاه فکر یا احساس میکنید…بگویید «تغییر کن!»
- از یک سناریو آگاه شوید که در آن میتوانید بهآسانی به درون الگوی رفتاری سابق بلغزید…بگویید «تغییر کن!»
- خود را در رویدادی در زندگی تصور کنید که در آن دلیل خوبی برای کوتاه آمدن از آرمانتان دارید…بگویید «تغییر کن!»
بلندترین صدا در سر شما
بعد از آنکه به خود یادآوری کردید که باید در تمام طول روز خودآگاه بمانید (چنانکه در گام قبلی آموختید)، میتوانید از ابزاری استفاده کرده و در آن واحد تغییر کنید. هر موقع در زندگی واقعی مچ خود را در حین اندیشیدن به یک فکر محدودکننده و یا انجام یک رفتار محدودکننده گرفتید، با خود بگویید: «تغییر کن!» بهمرورزمان صدای شما به صدایی جدید درون سرتان بدل خواهد شد. بلندترین صدا، تبدیل خواهد شد به صدای تغییر جهت.
کنترل آگاهانه بر خود را به دست آورید!
وقتی مرتب برنامههای قدیم را قطع میکنید، این تلاشها سبب تضعیف هر چه بیشتر پیوندهای بین شبکههای عصبی شکلدهنده شخصیتتان خواهد شد. مطابق اصل یادگیری، شما مدارهای مرتبط به خود قدیم را در حین زندگی روزمره قطع خواهید کرد. درعینحال، شما دیگر بهصورت اپیژنتیکی آن سیگنالهای سابق را به آن ژنهای سابق ارسال نمیکنید. این گام دیگری است برای اینکه بتوانید آگاهتر از قبل شوید. در این گام دارید «کنترل آگاهانه» بر خود به دست میآورید.
وقتی جلوی یک واکنش احساسی انعکاسی را به یکچیز یا شخص در زندگی خود میگیرید، دارید انتخاب میکنید که به آن خود سابق که به شیوههای محدود فکر و عمل میکرد، بازنگردید. این نوعی یادآور است که شما در ذهن خود قرار دادهاید.
وقتی آگاه میشوید، افکار و احساسات آشنا را تغییر جهت میدهید و حالت وجودی ناخودآگاه خود را شناسایی میکنید، دیگر انرژی ارزشمند خود را هدر نمیدهید. وقتی دارید در حالت بقا زندگی میکنید، بدنتان را از تعادل خارج کرده و به آن سیگنال میدهید که وارد حالت اورژانسی شده و انرژی هنگفتی را صرف کند. آن احساسات و افکار فرکانس انرژی خاصی را نشان میدهند که به مصرف بدن میرسد. لذا وقتی آگاهید و پیش از اینکه این احساسات و افکار وارد بدن شوند، آنها را تغییر میدهید، به ازای هر باری که متوجه آنها میشوید و جهتشان را تغییر میدهید، دارید میزانی از انرژی حیاتی را ذخیره میکنید که سپس میتوانید با استفاده از آن در زندگی خود دست به آفرینش بزنید.